درمان افسردگی
درمان افسردگی تهران
وقتی درمان افسردگی مورد توجه باشد، به منبع درونی رنج توجه می شود. فرد خود را بخاطر مشکلات سرزنش میکند و به طور مزمنی در برابر افسردگی آسیب پذیر است. درمان موفق به عومل مختلفی از جمله شدت و مدت افسردگی، تغییرات عمده زندگی، سابقه خانوادگی و مشکلات جسمی بستگی دارد. در سال های اخیر درمان های موفقی از افسردگی گزارش شده است و اثربخشی این درمان ها در حال افزایش می باشد. با این حال نباید نسبت به افسردگی بی تفاوت بود و این تصور را داشت که به خودی خود بر طرف می شود. افسردگی نشان ضعف نیست با این حال بهتر است در اولین قدم خود فرد نسبت به درمان و رهایی از آن تصمیم بگیرد. برای غلبه بر افسردگی و پیدا کردن دوباره احساس اعتماد به نفس، کنترل داشتن بر امور زندگی و دستیابی به اهداف خود همین امروز اقدام کنید.
در ادامه مقاله، موارد زیر توضیح داده می شود:
- آیا درمان افسردگی امکان پذیر است؟
- افسردگی چیست؟
- انواع افسردگی
- تعریف پزشکی از افسردگی
- یک افسردگی نادر
- ارزیابی
- شخصیت های افسرده
- جلسات درمان
- روانشاسی مثبت گرا
- فعالسازی رفتاری
- درمان سیستم تحلیلی
- واقعیت درمانی
- درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
- رویکرد و روان تحلیلی
آنچه در این مقاله میخوانید :
آیا درمان افسردگی امکان پذیر است؟
افسردگی ذهن و محتوای آن یعنی افکار، احساسات، رفتار و همچنین خاطرات و شخصیت را درگیر می کند. بنابراین یک درمان موفق و پایدار به تمامی این عوامل توجه می کند. از آنجایی که هر فرد خاطرات و صفات شخصیتی مختص به خود را دارد، درمان برای هر فرد ممکن است با دیگری کمی متفاوت باشد. درنتیجه نمی توان یک نوع درمان را برای همه افراد به طور مشابه به کار برد. علاوه بر این افسردگی تحت تاثیر استرس و عوامل بیرونی استرس زا قرار دارد. به همین علت یک درمان موفق نه تنها عوامل درونی بلکه عوامل محیطی و بین فردی را نیز مورد توجه قرار می دهد. خبر خوب این است که درمان های روانشناختی در سال های اخیر موفقیت های قابل توجهی در درمان افسردگی داشته اند. افزایش فهم، آگاهی و دانش از افسردگی می تواند اولین قدم برای درمان باشد.
افسردگی چیست؟
ممکن است احساس کنید که درماندگی و سایه افسردگی حاصل از آن مانع تجربه یک زندگی لذت بخش شده است. تا آنجایی که می توانید درباره افسردگی بیاموزید. لازم است در وهله اول مشخص کنید که آیا علائم شما به دلیل مشکلات جسمی است یا خیر. اگر جواب بله باشد باید ابتدا مشکلات جسمی درمان شوند. شدت افسردگی موضوع مهم بعدی است. با توجه به شدن یافتگی نوع درمان انتخابی متفاوت خواهد بود. با توجه به گزارش های سازمان بهداشت جهانی افسردگی مهمترین عامل جداشدن از زندگی است. بنابراین نباید آن را مثل یک ناراحتی گذرا در نظر گرفت. افسردگی ممکن است فروکش کند اما احتمال بروز مجدد آن کم نیست. عوامل مختلفی مسبب افسردگی هستند. این عوامل شامل ویژگی های ژنتیکی، تغییرات شیمیایی در انتقال دهنده های مغزی، عوامل محیطی و عوامل روانشناختی می شوند.
علاوه بر این موارد ریسک فاکتورهایی از قبیل برخی صفات شخصیتی نیز وجود دارند. این عوامل بخصوص در درمان های روانشناختی موضوع مهمی به حساب می آیند. ۷۵ تا ۸۵ درصد از افراد افسردگی خفیف تا متوسط دارند. افسردگی قابل درمان است و به طور کل ۸۰ تا ۹۰ درصد از افراد نسبت به درمان پاسخ می دهند. با این حال نباید جدیت این وضعیت را نادیده گرفت. چراکه بیماری های مختلفی هستند که با افسردگی شدت میابند. برخی از این بیماری ها از قبیل آرتروز، آسم، بیماری های قلبی،سرطان، دیابت و چاقی هستند. زندگی افسرده برای هر فردی سخت است و رهایی از آن صرفا به معنی کاهش علائم نیست. در کنار کاهش علائم بهبود کارکرد شخصی و اجتماعی فرد در زندگی هدف درمان خواهد بود. یکی از مواردی که اثربخشی درمان را بالا می برد اقدام زود و به موقع است.
بر این اساس انواع مختلفی از افسردگی شناسایی و گزارش شده است. برای فهم بهتر از افسردگی و انتخاب درمانی موثر ابتدا انواع افسردگی و خصایص آنها مرور خواهد شد.
انواع افسردگی
در ادامه افسردگی های زیر توضیح داده می شوند.
- افسردگی پایدار
- افسردگی حاد
- افسردگی اتکایی
- افسردگی درون فکن
- افسردگی مخفی
افسردگی پایدار (Dysthymia)
افرادی که از این اختلال (Persistent depressive disorder) در رنج هستند خلق افسرده ای را تجربه میکنند که در طول زمان نوسان ندارد یا نوسان کمی دارد. آنها انرژی کمی دارند و آغازگر فعالیت ها نیستند. تمرکز ضعیف است و در تصمیم گیری مشکل دارند. علائم افسردگی شامل عزت نفس پائین، نومیدی، گناه و سرزنش خود است.
افسردگی حاد
علائم افسردگی حاد ممکن است توسط نشانه های جسمی مختلف پوشانده شود. این نشانه ها شامل کاهش یا افزایش خواب و اشتهاء، خستگی، سردرد یا درد مزمن می شود. این شکایت ها اغلب در ابتدا به پزشک عمومی ارجاع می شوند. علائم افسردگی ممکن است به تدریج و طی یک بازه زمانی تجمع یافته و به اختلال افسردگی پایدار منجر شوند. بدبینی خصیصه ای ممکن است زمینه درجات پائین اختلال افسردگی پایدار را فراهم سازد. رویددهای زندگی، استرس ها، و شکست در والدگری و کارکرد خانواده نیز میتوانند فرد را مستعد اختلال افسردگی پایدار کنند. علائم حاد اغلب توسط رویدادهای بیرونی تشدید میشوند. درنتیجه مشکلات معنی داری در فعالیت های اجتماعی، دانشگاهی، شغلی و نیز سلامت ممکن است ایجاد شود.
افسردگی اتکایی
معمولا مرتبط با رابطه مختل با مراقبین اولیه است. با احساس درماندگی، ضعیف بودن، بی کفایتی، پوچی، ترس از رها شدن، انزوا و دست داشتنی نبودن همراه است. برای حفظ رابطه فیزکی با فردی که به او نیازمند است تلاش می کند. تمایل به کمک گرفتن، تغذیه شدن، تحت مراقبت قرار گرفتن، آرام شدن توسط سایرین وجود دارد. تحمل تاخیر و ناکامی برای او سخت است و در ابراز خشم و خصومت مشکل دارد (بخاطر ترس از بین رفتن منبع رضایت). برای مراقبینی که صرفا نیازهای او را برآورده میکنند ارزش قائل می شود.
افسردگی درون فکنی
الگوهای افسردگی درون فکنی با خود انتقادگری های شدید، تنبیهی و بی امان؛ احساس حقارت، بی ارزشی و گناه همراه است. احساس شکست در برآورده کردن استانداردها و انتظارات و ترس از دریافت نکردن تائید از افراد مهم زندگی وجود دارد. عزت نفس تحت چنین حمله هایی آسیب می بیند. الگوهای شناختی شامل محکومیت عقلانی در برابر احساس گناه؛ خیال پردازی درباره از دست دادن تائید، ناتوانی در تصمیم گیری؛ توجه به خود کم؛ افکار خودکشی و حافظه مختل است. افراد دارای گرایش های شدید درون فکنی، سایرین را تنبیه گر و قضاوت کننده می بینند.
گرچه تمایلات اتکایی و درون فکنی به طور کلی در افسردگی وجود دارند اما خود انتقادی میتواند عامل خطرسازی برای آسیب های روانشناختی مثل خود کشی باشد. علاوه بر این پژوهش ها نشان دادند خود انتقادی به طور ویژه “آسیبپذیری فعال” را افزایش می دهد. افراد دارای خود انتقادگری های شدید، شرایط بین فردی منفی (مثل فقدان حمایت اجتماعی) بوجود می آورد که آن شرایط نیز منجر به افسردگی میشوند.
افسردگی مخفی
![افسردگی مخفی]()
گرچه افسردگی ممکن است ضربه قابل توجهی به کارکرد فرد وارد کند، اما بسیاری افراد دارای کارکرد بالا نیز افسردگی شدید دارند. ممکن است آن را پشت رفتارهایی از قبیل کار زیاد، مصرف الکل و پرخاشگری مخفی کنند. این افسردگی مخفی شده می تواند به صورت متضاد خود ظاهر شود و در مردان شایع تر است.
تعریف پزشکی از افسردگی
یک دوره افسردگی اساسی این طور تعریف میشود که فرد حداقل در مدت زمان دوهفته احساس افسردگی کند و ضمن ناتوانی در تجربه لذت گرفتار علائم زیر شود:
- تغیر الگوی خواب و اشتهاء
- تغیر در امیال جنسی
- فقدان علاقه به مواردی که قبلا علاقه داشته
- آنهدونیا
- از دست دادن انرژی
- ناتوانی در تمرکز
- کند شدن واکنش ها و حرکات جسمی (کندی روانی- حرکتی)
- احساس گناه و افکار یا اقدامات خودکشی.
علائم و رفتارهای آشکار شامل:
- دوره های گریه از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که قبلا لذت بخش بوده اند
- بی تفاوتی نسبت به تعاملات اجتماعی
- غفلت از مراقبت های شخصی و ظاهر فیزیکی
- رفتار اجتنابی و منفعل
- بیقراری
- کندی حرکات، افکار و کلام.
سایر انواع
انواع مختلفی از افسردگی وجود دارد که تقریبا نادر هستند. یک نوع از آنها که بیشتر گزارش شده “سندرم اختلال فصلی عاطفی” است. این نوع از افسردگی در زمان سرد شدن هوا و فقدان نور خورشید اتفاق می افتد. علائم ممکن است بسته به فصل متفاوت باشند. به این ترتیب که در فصل زمستان خواب و اشتهاء افزایش یابد و در فصل تابستان این موارد کاهش یابند.
تفاوت با دغداری
فقدان فرد مورد علاقه یک عامل تسریع کننده رایج برای اختلال افسردگی اساسی است. داغداری یک عامل استرس زا است که ممکن است در شکل گیری اختلال افسردگی اساسی نقش داشته باشد. اثر علیتی داغداری بر اختلال افسردگی اساسی، بخصوص در افرادی که قبل از فقدان فرد مورد علاقه مستعد افسردگی بودند، قابل توجه است.
یک افسردگی نادر
یک”افسردگی سایکوتیک” نسبتا نادر نیزوجود دارد. هذیان (مثل اعتقاد به اینکه فرد دیگری است یا باور به اینکه باید برای رهاسازی دنیا از دست شیطان باید یکی را بکشد) یا توهم (شنیدین صدایی که شدیدا از او ایراد گرفته یا دستور خودکشی میدهد) مرتبط با محتوای خلقی است. در چنین شرایطی کمک های تخصصی که برنامه ریزی بلندمدتی برای بهبودی دارند می توانند موثر باشند.
ارزیابی
با توجه به تاثیر عوامل مختلف، ارزیابی سنجش نگرش های روانشناختی و صفات شخصیتی را در کنار عوامل محیطی شامل می شود. به لحاظ روانپویشی این عوامل به طور وسیعی مرتبط با فقدان (و در نتیجه در ارتباط با افسردگی اتکایی) هستند. چراکه منجر به احساس تنهایی، نومیدی، درماندگی، پوچی، ملالت و اضطراب جدایی می شوند. انتقاد از خود و گناه ممکن است از نتیجه گیری های ناخودآگاه ناشی شوند. به این معنی که بد بودن فرد منجر به فقدان شده است. جهت گیری خصومت و چگونگی عزت نفس پائین و تنظیم هیجان نیز مهم هستند.
یک ارزیابی دقیق از اختلال افسردگی اساسی شامل جستجوی مشکلات طبی و سایر مواردی از زندگی فرد میشود که ممکن است در تولید علائم شبه افسردگی نقش داشته باشند. شرایط مختلف طبی زیر میتواند علائمی مشابه افسردگی تولید کنند:
- سرطان
- دیابت
- پرکاری یا کم کاری تیروئید
- مولتیپل اسکلروز
- بیماری پارکینسون
- آسیب به سر
- درد مزمن
- هپاتیت
- وضعیت های مرتبط با HIV و سایر بیماری های عفونی
- استفاده از استروئید یا ترک کوکائنا
- الکل یا آمفتامین ها نیز میتوانند واکنشهای افسرده ساز ایجاد کنند.
با توجه به دلائل پیچیده و عوامل مسبب افسردگی، افراد به احتمال کمی نسبت به دارودرمانی پاسخ پایدار می دهند. تاثیر دارو ممکن است باعث سرکوب شدن مشکلات زیربنایی شود و درنتیجه این مشکلات می توانند در قالب سایر علائم روانشناختی تظاهر پیدا کنند.
افسردگی شایع است
معمولا تصور می شود افسردگی عمدتا در نوجوانی شروع میشود. اما شواهد همه گیر شناسی نشان دادند که شروع آن سالهای قبل از مدرسه بر میگردد. در هر صورت مطالعات اخیر افزایش قابل توجه اختلال افسردگی اساسی در نوجوانی و اوایل بزرگسالی را گزارش کردند. علائم طی روزها تا هفته ها گسترش میابند. اختلال افسردگی اساسی صرفا ناراحتی بسیار زیاد نیست. یک بیماری است که ذهن و بدن از جمله شناخت، رفتار، سیستم ایمنی و سیستم عصبی پیراموی را تحت تاثیر قرار می دهد. حتی در بسیاری از جلسات مشاوره خانواده که افراد برای مشکلات خانوادگی مراجعه می کنند علائمی از افسردگی مشاهده می شود.
اثر زخم
فرضیه اثر زخم بیانگر این است که همانند زخم های اطراف جراحت، افسردگی اثری منفی برشخصیت دارد. گرچه پژوهش های اولیه این فرضیه را تائید نکردند اما در دهه گذشته مطالعات مختلفی اثر منفی افسردگی بر خود پنداره ازجمله خود انتقادگری و عزت نفس را بررسی کرده اند. بنابراین در این مورد نه تنها “خود” دارای آسیب شناسی روانی منجر به افسردگی میشود بلکه افسردگی نیز به طور قابل استدلالی مثل یک شئ آزاردهنده باعث تحلیل خود میشود.
شخصیت های افسرده
افراد دارای شخصیت افسرده از فعالیت های زندگی لذت کمی میبرند و به طور جدی در مقابل احساسات دردناک و بخصوص افسردگی، گناه، شرم و احساس بی کفایتی آسیب پذیر هستند؛ آنها درباره تجربه لذت درگیر دودلی می شوند و احساسات مثبت از قبیل خوشحالی، شور و سرآمدی را سرکوب می کنند.
افراد دارای شخصیت افسرده ممکن است بسیار خود انتقادگر یا خود تنبیه گر باشند، استانداردهای غیرواقع بینانه برای خود در نظر م یگیرند و زمانی که مرتکب اشتباه م یشوند خود را سزنش میکنند. آنها از طرد یا رها شدن واهمه دارند و در حضور دیگران نیز احساس تنهایی میکنند یا درگیر این احساس میشوند که فرد مورد نیاز برای احساس بهزیستی را برای همیشه از دست میدهند. این افراد اغلب از خشم و خشونت زیربنایی خود بی خبر هستند. افسردگی، خود انتقادگری یا خود تنبیهی مانع آگاهی از پرخاشگری زیربنایی می شود.
خودسرزنشگری
![خود سرزنشگری]()
افراد افسرده خود را بخاطر هر کاستی واقعی یا خیالی سرزنش می کنند و در پاسخ به فشار خود را مستحق سرزنش می دانند، این آمادگی برای سرزنش خود ممکن است باقیمانده حضور در خانواده هایی با شرایط دشوار باشد که مراقبین غفلت کننده، آزارگر یا طرد کننده بوده اند (فکری که ناخوشایند است) اما در عوضِ نسبت دادن رنج به بد بودن خود موضوعی با قابلیت کنترل در اختیار قرار میدهد. بنابراین افراد با افسردگی دروفکنی شده تلاش میکنند تا خوب باشند اما به ندرت به رضایتمندی دست میابند.
افراد با افسردگی اتکایی در مقابل فقدان و جدایی، دچار رنج و نابسامانی می شوند. روان آنها حول موضوع روابط، عواطف، اعتماد، صمیمیت، اشتیاق و ترک سازمان یافته است. آنها بجای کمالگرایی یا خود انتقاد گری بیشتر احساس تهی بودن، تنهایی، نقص، درماندگی و ضعف می کنند. آنها اغلب از ناامیدی وجودی و احساس بی معنی و تهی بودن زندگی شکایت دارند.
جلسات درمان افسردگی
جلسات درمان افسردگی اغلب مبتنی بر تشریک مساعی و همکاری خواهد بود. بیمار و درمانگر احساس مثبتی نسبت به هم پیدا میکنند. درمانگر اغلب درباره آنها و کار احساس خوبی گزارش میکند. چالش درمانی شناسایی این موضوع است که، احساسات مثبت حاصل از الگوهای تغییر یافته بیمار بر اساس مزایای درمان افسردگی است. در درمان افسردگی ضروری است که احساسات منفی بیمار بخصوص خصومت و انتقادگری شناسایی و بررسی شوند. جایی که خود انتقادگری و خود تنبیهی (درون فکنی) برجسته باشد بیمار بخاطر بینش یافتن نسبت به شیوه هایی که از طریق آنها خشم و انتقادگری را به سمت سایرین هدایت میکند سود میبرد. آنجایی که فکر مشغولی با طرد و فقدان برجسته است (تم های اتکایی) بیمار از پذیرش ناکفایتی و بد بودن خود توسط یک یافت رابطه ای سود خواهد برد.
رویکردهای رواندرمانی به افسردگی
اهمیت درمان افسردگی به این دلیل است که نه تنها افسردگی کارکرد فرد را مختل میکند بلکه تاثیر ناسازگاری بر روابط زوج، خانواده، ارتباط والد فرزند و سایرین می گذارد. به همین دلیل درمان افسردگی از سالها قبل مورد توجه روانشناس و علوم روانشناسی قرار داشته است. درمان افسردگی مبتنی بر نظریه ها و تئوری های رواندرمانی، مشاوره و خانواده درمانی شکل گرفته است. برای دریافت این درمان ها می توانید از خدمات حضوری استفاده کنید. و به یک دکتر روانشناس در تهران یا سایر شهرها مراجعه کنید. همچنین در برخی شرایط مثل مشغله کاری زیاد از مشاوره آنلاین می توان استفاده کرد. در ادامه رویکردهای زیر توضیح داده می شوند:
- روانشناسی مثبت گرا
- فعالسازی رفتاری
- درمان سیستم تحلیلی
- واقعیت درمانی
- درمان شناختی رفتاری
- درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
- رویکرد روان تحلیلی
روانشناسی مثبت گرا و درمان افسردگی
اغلب رویکردهای رواندرمانی که برخواسته از نظریه های پاتولوژیک هستند دیدگاهی آسیب شناسانه به مشکلات دارند. هدف آنها تخفیف و تسکین علائم بیماری است. درحالی که در دو دهه اخیر رویکردهای متفاوتی از قبیل روانشناسی مثبت گرا نیز در درمان افسردگی مورد توجه قرار گرفته است. نظریه پردازان این رویکرد معتقدند روانشناسی بیشتر به آسیب شناسی پرداخته و جنبه های مرضی و بیمارگون را مدنظر قرار داده است. و این باعث شده است که به توانایی ها و جنبه های مثبت مراجع کمتر توجه شود. رواندرمانی مثبت نگر به رغم عمر کوتاه خود کاربست های متنوعی در حیطه عمل به ویژه در عرصه درمان افسردگی داشته است.
روانشناسی مثبت گرا در کاهش علائم افسردگی افرادی که از افسردگی حاد یا مزمن رنج میبرند موثر بوده است.درکل میتوان آن را مداخله ای موثر در درمان افسردگی در نظر گرفت. برخی پژوهش های اخیر نشان دادند که این رویکرد در مقایسه با دارودرمانی شیوه ای اثر بخش برای درمان افسردگی میباشد. برخی از مطالعات با استفاده از این رویکرد به درمان افسردگی در زوجین پرداختند. آنها نشان دادند که کاهش افسردگی در یکی از زوجین میتواند منجر به افزایش رضایت مندی از ازدواج می شود
drraminalavi.com