نقد فیلم لیلی با من است – یک تلفیق ماندگار
«لیلی با من است» با گذشت بیش از بیست سال از ساخت آن همچنان کار میکند. فیلمی که در طی این سالها با نمایشهای متعددش در سینما و تلویزیون به بخشی از خاطرهی جمعی ایرانیان بدل گشته، هنوز تازه است و هنوز ما را به خود جذب میکند. اثری که نه تنها در زمان خود پیشرو تلقی میشد، که همین حالا نیز یکی از بهترینها در تلفیق سینمای دفاع مقدس و کمدی است.
باید پذیرفت که در میان خیل عظیم آثار تولید شده در ذیل سینمای دفاع مقدس، همچنان نمیتوان بر آنها برچسب «ژانر» زد. چرا که بخش زیادی از این آثار بیش از آنکه بر بیان سینمایی تکیه کنند، بر محتوا تیکه دارند.
محتوازدگی و تئوریزه نکردن مولفههای اصولی برای این سینما توسط صاحبنظران، سبب شده تا عمدهی فیلمهای دفاع مقدسی پس از چندی فراموش شوند، و به تبع آن در یک مقیاس کلان و با این حجم از تولید، «ژانر»ی شکل نگیرد. هر چند فیلمهای دفاع مقدسی یک ژانر به حساب نمیآیند و غالب آنها به دلایلی کاملا واضح به سرعت فراموش میشوند، اما در این میان هستند آثاری که توسط نیروی غریزی هنرمندان خلق گشته و در تاریخ سینمای ما ماندگار شدهاند. فیلم تبریزی چنین اثری است.
کمدی راز موفقیت لیلی با من است
راز ماندگاری «لیلی با من است» اما نه در آنچه سینمای دفاع مقدس مینامیم که در کمدی فوقالعادهی آن است. یک کمدی موقعیت که داستانش را به بحبوحهی دوران جنگ میبرد و با خلق موقعیتهای ناخواسته برای کاراکتر اصلیاش از تماشاگر خنده میگیرد. مثلث طلایی این کمدی، موقعیتهای ناخواسته، بازی پرستویی و دیالوگهای دوپهلوی نوشته شده برای فیلم است.
دیالوگهای زیرکانهی تبریزی و مقصودی در بدفهمی کاراکترهای فیلم از یکدیگر و خلق موقعیتهای کمیک به شدت موثر و موفق عمل کرده است. بازی چشمگیر پرویز پرستویی و تقابل او با محمود عزیزی نیز ضلع دیگر این مثلث را تکمیل میکند. در ادامه سعی دارم تا با برشماری مهمترین نقاط قوت فیلم، مانایی آن را ملموستر و قابل درکتر کنم.
مرور حوادث رویکرد هوشمندانهی تبریزی در روایت فیلمنامه
شروع فیلم بینظیر است. تبریزی مقدمهی فیلمش را کش نمیدهد و بیش از نیاز حرف نمیزند. او مخاطب را در همان نماهای ابتدایی با مشکل قهرمان و سوال اصلی فیلمش روبهرو میکند. صادق مشکینی پشت فرمان، آشفته و نگران از وضعیت ناخواستهای که در آن گرفتار شده، اتفاقاتی را که باعث گشته تا او در این موقعیت قرار گیرد، مرور میکند. مرور حوادث پیشین توسط مشکینی، رویکرد هوشمندانهی تبریزی در روایت فیلمنامه است. فیلمساز با اتخاذ این روش نه تنها یک شروع جذاب برای فیلمش ساخته، که علاوه بر آن مهمترین اجزای فیلمنامهاش را به بهترین شکل ارائه میدهد.
تبریزی با نریشنی که برای مشکینی در نظر گرفته، به طور مداوم به رویدادهای گذشته فلاشبک میزند و یک روایت موازی را شکل میدهد. روایتی که بخشی از آن مبتنی بر حوادث حال، و بخش دیگر آن یادآوری ماجراهای گذشته است. نقطهی قوت این شروع در آنجا است که فیلمساز بدون بریز و بپاش و کش دادن، کاراکترهای فیلمش به سرعت معرفی میکند؛ به سرعت مسالهاش را طرح میکند؛ و به سرعت موقعیت طنزی که مشکینی در آن قرار گرفته است را برای مخاطب شرح میدهد. این شروع فوقالعاده پیوندی محکم با کل ساختار فیلم دارد، چرا که در سراسر آن با درونیات قهرمان طرف هستیم.
پروسه تحول شخصیت
یکی دیگر از نکات برجستهی «لیلی با من است» پروسهی تحول شخصیت اصلی فیلم است. اهمیت این موضوع تا بدان جا است که اگر تبریزی کاری غیر از این میکرد، با بدل کردن فیلمش به یک اثر شعاری، امروز دیگر نام و نشانی از آن نبود. سکانسی که در انتهای فیلم مشکینی را آرپیجی به دست جلوی تانکهای عراقی قرار میدهد را به خاطر آورید. اگر فیلمساز دیگری بود، قطعا در اینجا با متحول کردن مشکینی و افزودن شور شهادت به وی، او را یک تنه به میان تانکها میفرستاد و در نهایت هم شهیدش میکرد.
اما تبریزی با زیرکی تمام چنین کاری نمیکند. در این سکانس، کاراکتر مشکینی همچنان یک انسان ترسو است. او در اینجا هیچ تفاوتی با ابتدای فیلم ندارد. او از سر ناچاری و حفظ جانش آرپیجی به دست میگیرد، نه از سر عشق به شهادت و جانفشانی. اگر فیلمساز غیر این عمل میکرد، از یکسو فیلمش شدیدا شعاری میشد چرا که تماما با منطق روایی فیلم در تعارض بود، و از سوی دیگر کمدی فیلمش را زیر سوال میبرد.
فیلم لیلی با من استاساسا کمدی ژانری است با یک پایان خوش، نه پایانی با سوز و گداز. تبریزی بدین ترتیب با پایانی خوش و اصولی فیلمش را به اتمام میرساند. پایانی که در آن هم کاراکترش متحول میشود و هم پاسخ تمام سوالهای فیلم را میدهد.
با وجود آنکه فیلم تبریزی یک کمدی تمام عیار است، اما مولفههایی که در سینمای دفاع مقدس به تناوب تکرار گشته را در دل خود دارد. این تلفیق در زمان خود حرکتی جریانساز بود، و از این رو است که میگوییم «لیلی با من است» اثری آموزنده برای فیلمسازان به حساب میآید. بنابراین اگر فیلمسازانی که تمایل به ساخت آثاری در باب جنگ ایران و عراق دارند، به جای توسل به کلیشههای ناکارامد و منسوخ گذشته به دنبال رویکردهای موفقتری هستند، فیلم تبریزی همچنان میتواند چراغ راه آنها باشد.