نگاهی به اولین دمو از بازی سایبرپانک ۲۰۷۷
در این مطلب نگاهی میاندازیم به ۴ ساعت ابتدایی بازی سایبرپانک ۲۰۷۷ که اخیر در اختیار رسانه ها قرار گرفته است. طبق اخبار بازی این عنوان در تاریخ ۱۹ نوامبر ۲۰۲۰ برای کنسول های پلی استیشن ۴، پلی استیشن ۵، ایکس باکس وان، ایکس باکس سری ایکس و کامپیوترهای خانگی منتشر خواهد شد. باید منتظر انتشار و بررسی بازی توسط رسانه ها ماند. با بازی سنتر همراه باشید.
بعد از بازی کردن ۴ ساعت ابتدایی Cyberpunk 2077 واقعا نمیدانم که از کجا شروع به توضیح دادن راجع به آن بکنم. در ابتدا ۳ داستان مجزا برای کاراکتر خود می توانید انتخاب کنید و این موضوع جدا از ظاهر فیزیکی و تخصیص skill point ها میباشد. شما می توانید زندگی فردی خانه بدوش در حومه Night City , یک بچه خیابانی که در زاغه های شهر زندگی میکند و یا یک آدم کش که در آسمان خراش های شهر رفت و آمد کرده و سیاست های پر ریسک شرکت های Arasaka را انجام میدهد انتخاب کنید. من سومین گزینه را انتخاب کردم که سریعتر به اصل ماجرا برسم. نکته ای که من متوجه آن شدم این بود که مهم نیست از کجا بازی را شروع کنید، این بازی لایه های زیادی دارد که حتی ۴ ساعت بازی کردن برای خراش دادن سطح آن کافی نمیباشد. ولی این که چه چیزی سایبرپانک را خاص میکند و چه کارهایی تا عرضه بازی ( ۱۹ نوامبر) باید روی آن انجام بشود را به خوبی متوجه شدم.
زندگی من به عنوان کارمند شرکت در یکی از طبقات بالای ساختمان Araska واقع در مرکز شهر آغاز شد. حمامی که من در حال استفراغ در سینک آن بودم که دوست و همکارم Jackie Welles در این هنگام مرا صدا زد و به من هشدار داد که به کله گنده های شرکت زیادی نزدیک شده ام بلافاصله پس از این حرف رئیسم Arthur Jenkins مرا به دفترش صدا کرد. پس از توضیحاتی پیرامون کشتار هیئت مدیره شورای فضایی اروپا که در صفحه ای بزرگ در حال پخش بود، مدیر اجرایی Araska که Abernathy نام داشت Jenkins را با عصبانیت صدا کرد و از او درخواست کرد که تبعات این ماجرا را بپذیرد.
بعد از قطع کردن تلفن، اطلاعات راجع به اون؟ به من داده شد و دستور داده شده که به حساب او برسم. به من بسته پول نقد تمیز و غیرقابل ردیابی داد تا افراد مورد نیاز را استخدام کننم و کار را انجام دهم. در راه خروج، دفتر کارم را کمی گشتم، ایمیل هایی که در کامپیوتر شخصیم روی میز بود را خواندم و با تعدادی از همکارانم قبل از اینکه سوار یک ماشین پرنده بشوم صحبت کردم. در ادامه به بار Lizzie که در جای دیگر شهر قرار داشت رفتیم تا با Jackie به صورت حضوری ملاقات کنیم و فرآیند کار را آغاز کنیم. بسیار واضح است که همیشه کارهای بسیاری برای انجام دادن در این بازی وجود دارد.
علاوه بر این؛ در لحظات اولیه بازی شما به وسیله یک AV به راحتی به گشت و گذار هوایی در قسمتی از نایت سیتی میپردازید- که این ویژگی واضحا مهمترین عامل تاثیر گذار در سایبر پانک ۲۰۷۷ است؛ خصوصا در ساعات اولیه بازی که عملکرد شگفت انگیز سی دی پراجکت در ساخت یک جهان متفاوت کاملا مشهود است. شما به سرعت متوجه خواهید شد که نایت سیتی یک حس دوگانه به شما میدهد از سویی یک شهر زنده و سرحال و شلوغ و از سویی یک شهر آرام و ساکت .مناطقی در شهر هستند که کاملا منحصر به فرد هستند و با سایر مناطق متفاوتند؛ انواع مختلفی از مردم در شهر دیده میشوند: از مغازه داران تا کارگران گرفته تا اعضای باندها و مافیاهای مختلف و حتی کودکان ؛ بازی به گونه ایی است که تعامل زیادی بین اشخاص وجود دارد و گزینه های زیادی از دیالوگ ها بین افراد در دسترس است.
نمای بصری شهر در شب نیز زیباست؛ که مزین به رنگ های نئونی و روشنایی های مه آلودی است که یک حس متناسبی از ترس و تشویش را به جهان بازی می دهد. همچنین یک تاک شو در اواخر شب هنگام استفاده از آسانسور از صفحات تلویزیونی پخش میشود. تبلیغات برای محصولاتی که درون خود بازی قرار دارند ؛ همه جا دیده میشوند. وسایل نقلیه دارای ها ده ها شبکه رادیویی مختلف هستند که میتوانید از بین آن ها انتخاب کنید.
خیابان فاولا که در نزدیکی آپارتمان من قرار دارد خیابانی شلوغ همراه با مغازه ها و فروشگاه های غذایی متنوع ؛ و امثال این موارد است۰ ماموریت های بازی نقش مهمی نیز در افزودن به این موارد دارند. همچنین با ماموریت های بزرگتر که دارای لایه ها ؛ سازماندهی ؛ و چالش های عمیق تر هستند؛ شما این شانس رو خواهید داشت که در طول این ماموریت های اصلی بارها سناریو و پایان های بازی رو تغییر دهید. شما حتی میتوانید ماموریت های جانبی را از جانب پلیس که غیر مشابه با ماموریت های چریکی و پارتیزانی در GTA میباشد ؛ بر عهده بگیرید بر خلاف GTA اجرای قانون در این بازی بسیار دقیق و موشکافانه است تا تمام فعالیت های غیر قانونی رصد شوند.
قابلیت گشت و گذار در هر جایی از بازی برای کاراکتر امکان پذیر است:
بعد از این که AV خود را بر خلاف قوانین در یک زمین بسکتبال پارک کردم که باعث ناراحتی بچه هایی که در آنجا بازی میکردند شد؛ با توپ به سر یکی از آن ها کوبیدم؛ گلوی دومی را فشار دادم و سومی از ترس آنجا را ترک کرد تا جایی پناه بگیرد.- سپس به سمت بار لیزیس حرکت کردم تا با پال جکی صحبت کنم( البته قبل از آن که سریع توپ بسکتبال را بردارم؛ و با یک چرخش از فاصله بیش از سی فوتی توپ را بدون اینه که به سبد بسکتبال برخورد کند وارد سبد کنم ). او(پال) بار دیگر مرا تشویق کرد که زندگی کارمندی(شرکتی) را رها کنم؛ البته قرار نیست به همین راحتی باشد! آبرناثی یا خیانت جنکیز یا بر باد رفتن ( نابودی) او را پیش بینی میکرد؛ او چند آدمکش را در پی من فرستاد تا علاوه بر ترساندن و مرعوب کردن من؛ با ایجاد یک سوراخ در نقطه ای مشخص از بدن من یک ویروس سایبرنتیک را در من تزریق(کاشتن) کنند. هوشیاری خودمو از دست دادم و بعدا که به هوش اومدم؛ به کمک جکی آماده تشکیل دسته و گروه خود شدیم.